نویسندگان: علی احمد پناهی، داوود حسینی



 

4. یاد خدا

ز دام طبیعت پریدن خوش است
گل از باغ لاهوت چیدن خوش است

به کاخ تجرد نشستن خوش است
در آنجا رخ یار دیدن خوش است
(محی الدین الهی قمشه ای)

یاد خدا و نیایش با او، زیباترین حالت روانی آزادی روح در حرم یار و متصل شده به مافوق طبیعت و پرواز در ماورای انسانیت است. علاقه درونی اکثر نوجوانان- اگر نگوییم همه آنان- ارتباط با خالق متعال و پروردگار بلند مرتبه و بیان راز دل خود به تنهاترین محرم راز است تا از طریق اتصال قطره وجودی خود به آن اقیانوس بیکرانه، به عظمت و بزرگی دست یابند و روحی بلند و شخصیتی جامع در پرتو الطاف الهی پیدا کنند.
یاد خدا و ارتباط با او و دوستی با آن بخشنده مهربان و نوازنده بندگان، باعث جوشش اقیانوس جان آدمی و ذوب شدن ناخالصی های خلقی و اخلاقی می شود؛ زمینه ساز تصعید و روح و بستر ساز نوازش روان با نسیم رحمت حق می گردد.
ظاهرترین تجلی یاد خدا، نیایش و دعاست که از پایدارترین و قدیمی ترین تجلیات روح آدمی و یکی از اصیل ترین ابعاد آن است. دعا و نیایش از بین برنده فاصله میان انسان و خالق بی همتاست. دعا و نیایش وسیله و ابزاری برای اتصال به معدن کرامت، بزرگی، عزت و اقتدار است. علامه اقبال لاهوری می گوید: « به وسیله نیایش و ارتباط با خدا، جزیره کوچک شخصیت ما، وضع خود را در کل بزرگ تری از حیات اکتشاف می کند». (1)
نوجوان و جوان، در صورتی می تواند به موفقیت و کمال نایل شود که از سرچشمه فیض و رحمت الهی سیراب شود. آیا ممکن است بدون اتصال به معدن کمال، عزت، بزرگی و رحمانیت، به موفقیت و عزت واقعی رسید؟! هر چه ما و شما داریم و هر آنچه دیگران دارند، در سایه کبریایی و لطف بی پایان الهی حاصل شده است و هر چه هست، از ناحیه خداست.
آیا پناهگاهی مطمئن تر، محکم تر، مهربان تر، دل سوزتر، بخشنده تر و تواناتر از پناهگاه الهی سراغ داریم؟ ارتباط با خدا و دل بستگی به او، علاوه بر اطمینان قلبی و صفای درونی، یکی از عوامل مؤثر در رشد روحی، معنوی و سایر جنبه های شخصیتی انسان است. عبادت و ارتباط با خدا، مایه رسیدن به تقوا و پرهیزگاری (2) و تقوا نیز خود عامل رستگاری (3) انسان است. البته توجه داریم که یاد خدا تنها نماز و نیایش نیست، بلکه مصادیق بسیاری دارد که از جمله آنها قرائت قرآن و تدبر در آن، در همه حال به یاد خدا بودن، دقت در عظمت پروردگار، ذکر و تسبیح و ... است.

آثار یاد خدا

یاد و ذکر خدا که بیشتر در قالب نمار و دعا تجلی می یابد، آثار و فواید فراوانی دارد که هر کدام از آنها به نوعی در موفقیت و بالندگی جوانان مؤثر بوده، آنها را به سوی سرمنزل مطلوب و مقصد نهایی رهنمون می شود؛ لذا اگر جوانان عزیز وظایف بندگی را به جای آورند و نیایش را بر اساس همان روشی که خداوند تعیین فرموده، انجام دهند، به بیراهه نخواهند رفت و می توانند به اوج قله های کمال و موفقیت دست یابند.

الف) فلاح و رستگاری

عالی ترین و ارزشمندترین کمالی که در زندگی معنوی انسان مطرح است، قرب به خدا و رسیدن به جوار ملکوتی اوست. انسان های وارسته هدفی والاتر از تقرب به خدا را جست و جو نمی کنند؛ زیرا تقرب به خداوند، سعادت و خوشبختی واقعی انسان را در بردارد.
نماز، این گوهر ارزشمند، یکی از راه های نایل شدن به جوار رحمت حق و رسیدن به اقیانوس بی کران عظمت و کرامت است. پیامبر گرامی اسلام (ص) در روایتی نورانی، خطاب به ابوذر، می فرمایند: یا اباذر ما دمت فی الصلوه فانک تقرع باب الملک الجبار و من یکثر قرع باب الملک یفتح له؛‌(4) « ای ابوذر! مادام که در نمازی، به کوبیدن در خانه پادشاه جبار (خداوند) پرداخته ای و هر کس در خانه پادشاه را زیاد بکوبد، در به روی او باز می شود».
کسی که نماز می خواند، در خانه خداوند را می کوبد؛ کسی که با خداوند کار دارد، باید به در خانه او برود و نماز به این می ماند که انسان به در خانه خدا برود، و ممکن نیست کسی در خانه ای را زیاد بزند و بر درخواست خود اصرار ورزد، اما در به رویش باز نشود؛ آن هم در خانه خداوند. پس اگر دوست دارید مورد توجه خداوند قرار گیرید و مقرب درگاه الهی شوید، بر خواندن نماز، مداومت و اصرار کنید؛ چون ممکن است در مرتبه اول و دوم به دلیل آلودگی های انسانی یا به جهت حکمت الهی در باز نشود، ولی سرانجام این در باز خواهد شد.
بی تردید درهای رحمت الهی همواره به روی انسان باز است؛ زیرا ممکن نیست خداوند از یک طرف مردم را به سوی خود دعوت کند و از طرف دیگر، درهای رحمت خویش را به روی آنان ببندد؛ مگر به روی تکذیب کنندگان آیات الهی و مستکبران که آنان با دستان خود درهای رحمت الهی را به روی خویش بسته اند:
انَّ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنَا وَاسْتَکْبَرُوا عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَلَا یدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى یلِجَ الْجَمَلُ فِی سَمِّ الْخِیاطِ وَکَذَلِکَ نَجْزِی الْمُجْرِمِینَ؛ (5)
کسانی که آیات خداوند را تکذیب کنند و از روی تکبر، بر آن سر فرود نیاورند، هرگز درهای آسمان به رویشان باز نشود و وارد بهشت نمی شوند؛ مگر اینکه [بتوان گفت] شتر نیز از سوراخ سوزن خیاطی عبور کند؛ و ما این چنین مجرمان را مجازات می کنیم.
گفتنی است در برخی آیات و روایان بیان شده است: آسمان، «در» دارد و یا مادام که انسان در حال نماز است، «در خانه » خدا را می کوبد. این تعبیرات، به سبب محسوس کردن امری معقول است تا مسائل معنوی و ماورای طبیعی برای ما قابل فهم شود. حقیقت این است که هیچ گونه حجابی بین بنده و خداوند وجود ندارد و این اعمال بد انسان است که مانع از توجه او به خداوند می شود؛ در واقع با گناه، شخص از فیوضات الهی محروم می گردد. کلید گشایش در رحمت خداوند و چیزی که این پرده را کنار می نهد، عبادت و بندگی خداست و نماز بهترین نمود عبادت است. در ادامه حدیث مورد اشاره، پیامبر اسلام(ص) در توصیف موهبت و سعادتی که نمازگزار از آن بهره مند می شود، می فرمایند:
... یا اباذر! ما من مؤمن یقوم مصلیا الا تناثر علیه البر ما بینه و بین العرش و وکل به ملک ینادی یا ابن آدم بو تعلم ما لک فی الصلوه و من تناجی ما انفتلت؛ (6) ای ابوذر! انسان با ایمان هرگاه به نماز می ایستد، رحمت پروردگار عالم تا عرش او را احاطه می کند و فرشته ای بر او گماشته می شود که ندا می کند: فرزند آدم! اگر می دانستی در نماز چه نصیب تو می شود و با چه کسی سخن می گویی، هرگز از آن باز نمی ایستادی.
طبیعی است کسی که به این مقام و موقعیت علاقه دارد، نمازش را با حالتی معنوی ادا می کند و با خداوند خود بیشتر نجوا دارد. او می داند که نماز، رمز سعادت و خوشبختی است و چه سعادتی از این بالاتر که با نماز به جوار کبریایی حق راه یابد و رحمت الهی او را احاطه می کند و از روان پروردگار برخوردار می شود. خداوند به چنین کسی علاقه مند است و وی را مورد لطف بی کران خود قرار می دهد. امام صادق (ع) در روایتی فرمودند: من اکثر ذکر الله احبه الله؛ (7) «هر کس خدا را بسیار یاد کند، خدای متعال او را دوست خواهد داشت».
آیا نعمت و سعادتی بالاتر از دوستی خداوند و جان جانان وجود دارد؟ آیا می دانیم که دوستی خداوند، عزت و سعادت دنیا و آخرت را در پی دارد؟ و آیا توجه داریم که قرآن می فرماید: « خدای متعال را بسیار یاد کنید تا رستگار شوید». (8)
امام خمینی (ره) می فرمایند: « اگر قدمی در راه سعادت خویش برداشتی و اقدامی در راستای ارتباط با خدای متعال نمودی، از طرف عالم غیب از تو حمایت و دستگیری می شود و حجاب های طبیعت که مانع وصول به حق است، یک به یک پاره می گردد. نور فطرت بر ظلمت های به وجود آمده غلبه می کند و صفای قلب و جلای باطن بروز می کند و درهای رحمت حق به رؤیت باز می شود». (9)
آلکسیس کارل(10) می گوید:
اگر صمیمانه به دعا و نماز (یاد خدا) بپردازید، خواهید دید که زندگی شما به صورت، عمیق و مشهودی تغییر می کند. باید بگویم دعا فعالیتی است که برای تکامل صحیح شخصیت و تمامیت عالی ترین ملکات انسانی ضرورت دارد. تنها در دعا و نماز، اجتماع کامل و هماهنگ بدن و فکر و روح حاصل می شود و به آدمی که همچون نی شکننده ای است، نیرومندی و استقامت بیرون از حد تصور می بخشد. دعا و نیایش، عملی است که آدمی را در حضور خدا قرار می دهد. (11)
کسی که خود در حضور خداوند احساس کند و دلش در گرو رضایت الهی باشد، به رستگاری رسیده است؛ چون نتیجه این کمالات و مقامات، بهشت و رضوان الهی است.

ب) آرامش

آرامش و اطمینان، گم شده انسان امروزی است که در آرزوی به دست آوردن آن است. کسی که آرامش ندارد، در اداره امور زندگی و در تحصیل و انتخاب رشته و شغل، دچار سرگردانی و حیرت می شود و نمی تواند اهداف خود را به صورت صحیح دنبال کند. انسان مضطرب و ناآرام، گرفتار رکود و عدم اعتماد به نفس و سستی اراده است.
زندگی دنیایی اگر رنگ و بوی معنوی نداشته باشد و از خدا و ارزش های الهی تهی باشد، ناایمن بوده، از امنیت و آرامش برخوردار نخواهد بود. حضرت علی (ع) در ضمن خطبه ای ارزشمند و گهربار در این باره چنین می فرمایند: « دنیا سرایی است که بلاها آن را احاطه کرده، به بی وفایی و مکر معروف است. حالاتش یک نواخت باقی نمی ماند و ساکنانش ایمن نیستند». (12) قرآن کریم داروی شفابخش این زندگی ناایمن را یاد و ذکر حق تعالی بیان کرده است: الا بذکر الله تطمئن القلوب؛ (13) « بدانید و آگاه باشید که یاد و ذکر خدا، باعث آرامش دل هاست».
یکی از مصداق های کامل ذکر و یاد خدا، نماز است و قرآن کریم فلسفه نماز را ظهور یاد خدا در دل ها بیان کرده است. (14)
خانه و دلی که مرکز یاد خدا و ذکر اوست، آباد و آرام است و دلی که از یاد خدا تهی و با ذکر خدا بیگانه است، ویران و تاریک و نگران است. دلی که با محبوب واقعی، یعنی خداوند ارتباط ندارد، در ظلمات است و زندگی برای این صاحب دل، سخت و غیر قابل تحمل خواهد بود. خداوند در قرآن می فرماید: «هر کسی از یاد و ذکر من روی گردان باشد و با من ارتباط نداشته باشد، در زندگی سخت و طاقت فرسایی گرفتار می شود». (15)

ج) رفع غفلت

غفلت، مفهوم گسترده ای دارد: بی خبری از شرایط زمان و مکان زندگی، از واقعیت های فعلی و آینده و گذشته خویش، از صفات و اعمال خود، از پیام ها و آیات حق و همچنین هشدارهایی که حوادث تلخ و شیرین زندگی به انسان ها می دهد. مراد ما در این بحث، غفلت از یاد خداست.
خطری که با «غفلت» از «یاد خدا» متوجه سعادت انسان می شود، بیش از آن است که غالباً تصور می کنیم. غفلت، ارکان سعادت ما را ویران می کند و مانند آتش، خرمن زندگی را می سوزاند و تمام امکانات و استعدادهای خداداد را بر باد می دهد. (16)
هنگامی که پیامبر اکرم (ص) به معراج رفت، خطاب هایی از سوی خداوند دریافت کرد؛ از جمله اینکه: یا أحمد انت لا تغفل ابداً من غفل عنی لا أبالی بای واد هلک؛ (17) « ای احمد! هرگز غافل مشو. هر کس از من غافل شود، نسبت به آنکه او در کدام راه نابود می شود، اعتنا نمی کنم».
این بیان، به خوبی نشان می دهد عاقبت غفلت از خداوند، هلاکت و نابودی است؛ زیرا غفلت سرچشمه بسیاری از گناهان است، و حتی باعث می شود انسان از حیوان هم پست تر گردد؛ چه اینکه به سبب دقت نکردن در آفرینش، عدم توجه به عظمت الهی و ماندن در جهل و نادانی است که انسان به عذاب الهی گرفتار می شود. قرآن کریم در این باره می فرماید: « به یقین گروه زیادی از جن و انس را برای دوزخ آماده کردیم. آنها عقل هایی دارند که با آن اندیشه نمی کنند و چشم هایی دارند که با آن حقایق را نمی بینند و گوشهایی که با آن نمی شوند؛ آنها همچون چهارپایانند، بلکه گمراه تر! اینان همان غافلانند [زیرا با د اشتن همه گونه امکانات هدایت، باز هم گمراهند]». (18)
آیت الله مکارم شیرازی می فرمایند: « ادای نماز در وقت مقرر و با حضور قلب و توجه به محتوای راز و نیاز و مناجات با خدا، قلب را صیقل داده و زنگار غفلت را از آینه روح می زداید». (19)
طبیعت زندگی دنیا، غفلت زاست و گاهی انسان را چنان به خود مشغول می سازد که همه چیز را فراموس می کند؛ حتی خویشتن خویش را. نماز فرصت بسیار خوبی برای بازنگری اعمال و باز یافتن خویش و نجات از چنگال اهریمن غفلت است. این ذکر عظیم الهی، انسان را هر روز متوجه معاد و روز جزا می کند؛ او را از بی توجهی بیرون می کشد. وقتی انسان در هر روز چندین بار مالک یوم الدین می گوید، به یاد قیامت، عظمت آن و خالقش می افتد و می کوشد با اعمال خود به مقام قرب الهی برسد تا سعادت آخرت نصیبش شود؛ از این رو هوشیار است و بی راهه نمی رود و اعمال خود را در مسیر سعادت ابدی قرار می دهد. امام باقر (ع) در این باره می فرمایند: ایما مؤمن حافظ علی الصلوات المفروضه فصلاها لوقتها فلیس هو من الغافلین؛ (20) « فرد با ایمانی که نمازهای واجب را به موقع و به طور صحیح انجام دهد، از غافلان نخواهد بود». (21)

د) روشنی دل

نماز معراج مؤمن است و این عروج، نه در فضای باز آسمان، بلکه در فضای معنویت و بندگی و برای رسیدن به قرب پروردگار و آرامش کامل است. وقتی چنین شد، باعث شکفتگی و طراوت وجود و روشنی دل انسان می شود و نور الهی در درون انسان حلول می کند؛ از این رو پیامبر خاتم (ص) فرمودند: جعل الله قره عینی فی الصلاه؛ (22) « خداوند روشنایی چشم و خوش حالی ام را در نماز قرار داده است».
مراد از روشنی چشم در این روایت، روشنی دل و درون است. هر کس نماز را با شرایط انجام دهد، همین صفای دل در او ایجاد می شود و به انبساط خاطر نایل می گردد.
امام سجاد (ع) در دعای «خمس عشر» عرضه می دارد: « ... و مشاهده تو تنها نیازم، و نعمت هم جواری با تو مطلوبم، و مقام قرب تو فراخنای خواهش من است، و شادی و آرامش من در مناجات تو نهفته است، و دوای بیماری و شفای قلب سوزانم و فرونشانده شدن حرارت دل و برطرف شدن اندوهم، نزد توست؛ پس در هنگام وحشت و ترس؛ انیس و مونس من باشد و عذر لغزش هایم را بپذیر و از زشتی هایم درگذر».(23)
امام سجاد (ع) در این دعا به مضامین بلندی اشاره می فرمایند و مناجات پروردگار را باعث شادی و آرامش خود معرفی کرده، آن را دلیل فرونشاندن حرارت دل و برطرف شدن اندوه می دانند. حضرت، یاد خدا را باعث آرامش و سکون انسان در هنگام وحشت و ترس، و خلوت با پروردگار را انیس و مونس خود تلقی می کنند. در این دعا، رسیدن به قرب الهی، هدف مناجات شمرده شده، هم جواری با پروردگار و احساس پیوستگی با او، دل نشین ترین حالات حیات انسان وارسته دانسته شده است.
الکسیس کارل می گوید:
نیایش در روح و جسم تأثیر می گذارد و احساس عرفانی و احساس اخلاقی را توأماً تقویت می کند. در چهره کسانی که به نیایش می پردازند، حس وظیفه شناسی، قلت حسد و شرارت، و حس نیکی و خیرخواهی نسبت به دیگران خوانده می شود. نیایش، خصایص خود را با علامات بسیار مشخص و منحصر به فردی نشان می دهد: صفای دل، متانت رفتار، انبساط خاطر، شادی بی دغدغه، چهره پر از یقین، استعداد هدایت، آمادگی برای پذیرش حق و راضی بودن به رضای پروردگار. (24)

ه‍) امید و نشاط

انسان در زندگی روزمره اگر بخواهد با روانی شاداب و روحیه ای بالا با مشکلات زندگی مواجه شود و با امید و اطمینان آن را ادامه دهد، باید به نماز و دعا پناه ببرد و از آثار روانی و معنوی آن برخوردار شود؛ از این رو پیروان تمام ادیان الهی تا زمانی که زنده هستند، باید نماز را برپا دارند و ادامه دهند؛ زیرا نماز در سعادت و سلامت روان آنها نقش عمده ای ایفا می کند. (25)
ایمان به خدا و راز و نیاز با او، به انسان امید و توان می دهد؛ چه اینکه انسان احساس می کند به پناهگاه مطمئن و باقدرتی متکی است؛ از این رو احساس نشاط و توانمندی می کند. اگر ارتباط با منبع عظمت و رحمت قطع گردد، احساس دل تنگی و نگرانی در او ایجاد می شود و به بیماری های روانی گرفتار می آید به این حقیقت، روان شناسان و روان کاوان بزرگی چون یونگ، اریک فروم، ویلیام جیمز و دیگران اشاره کرده اند. ایشان ایمان به خدا را اساس پیشگیری و معالجه بیماری روانی می دانند. (26) دیل کارنگی (27) می نویسد: « هنگامی که کارهای سنگین، قوای ما را از بین می برد و اندوه ها هر نوع اراده ای را از ما سلب می کند و بیشتر اوقات که درهای امید به روی ما بسته می شود، به سوی خدا روی می آوریم؛ ولی اصلاً چرا بگذاریم روح یأس و ناامیدی بر ما چیره شود؟ چرا همه روزه به وسیله خواندن نماز و دعا و به جای آوردن حمد و ثنای خداوند، قوای خود را تجدید نکنیم؟!» (28)
حضرت علی (ع) درباره نقش یاد خدا در امید و نشاط انسان می فرمایند:
پروردگارا! تو از هر مونسی برای دوستانت مونس تری و از همه آنها برای کسانی که به تو اعتماد کنند، برای کارگزاری آماده تری. پروردگارا! آنان را در باطن دلشان مشاهده می کنی و در اعماق ضمیرشان بر حال آنان آگاهی و میزان معرفت و بصیرتشان را می دانی. رازهای آنان نزد تو آشکار است و دل های آنان در فراق تو بی تاب؛ اگر تنهایی سبب وحشت آنان گردد، یاد تو مونس آنهاست و اگر سختی ها بر آنان فرو ریزد، به تو پناه می برند. (29)

5. دوری از گناه

پنجمین عامل موفقیت، دوری از گناه است. شاید مناسب باشد در ابتدا به معنی گناه اشاره کنیم. گناه در لغت فارسی به معنای جرم، خطا، بزه، سهو، غلط، جفا، ظلم و نافرمانی (30) به کار رفته است و در لغت عرب از آن به «ذنب، اثم و معصیت» تعبیر شده است. جمله ای که می تواند جامع و در برگیرنده معانی متعدد گناه در زبان فارسی و عربی باشد، نافرمانی و انجام کاری برخلاف قانون و یا سرپیچی از قانون است.
در اصطلاح دینی و نزد مسلمانان، گناه به این معناست که مکلف (کسی که به بلوغ رسیده و عاقل است) مرتکب کاری شود که با دستورهای خداوند و پیامبران و امامان معصوم (ع) سازگار نباشد و مخالف قوانین الهی است.
منظور و مراد ما از واژه گناه، همین مفهوم فوق است؛ یعنی نافرمانی خدا و رسول خدا و امامان معصوم (ع) به عبارت دیگر رعایت نکردن حلال و حرام الهی و گوش ندادن به دستورهای شرعی و اخلاقی اسلام.
شاید کسی سؤال کند: گناه چه ضرری دارد و چه آسیبی به انسان وارد می کند؟ در جواب باید گفت: هدف نهایی از خلقت انسان، رسیدن به کمال و سعادت ابدی است و خداوند متعال ابزار و وسایل سعادت و خوشبختی بندگان را مهیا و فراهم نموده است و به بندگان خود توصیه کرده راه کمال و سعادت و راه مستقیم این است. یکی از موانع و مشکلات جدی در مسیر تکامل انسان، گناه و نافرمانی است. گناه و نافرمانی، انسان را وارد جاده های هلاکت و وحشت می کند و سرانجامی اندوه بار برایش رقم می زند. گناه زهر کشنده ای است که درمان ندارد و درمان آن، تنها توبه و بازگشت واقعی به سوی انسانیت و بندگی خداوند است.
گناه دل را سیاه و تباه می کند. گناه، دلی را که حرم و خانه خداست، دلی که تنها مجرای ارتباط مستقیم با حضرت پروردگار است، دلی که کانون معنویت و پایگاه رشد و تقویت نیروهای روحانی است، ویران می کند. گناه، زمینه حضور نور و صفا را در دل انسان سد می کند و ریشه های ایمان را می سوزاند. دلی که با معصیت آلوده شود، دیگر حرم الهی نیست؛ آنجا جولانگاه شیطان و مرکز فرماندهی او شده است و جایی که شیطان فرماندهی کند، نتیجه اش جز خواری و ذلت و شکست نیست.
امام صادق (ع) می فرمایند: « قلب حرم خداست و در حرم خدا، کسی غیر از خدا نباید ساکن شود». (31)
گناه نقطه های سفید و نورانی قلب را که می تواند منشأ تکامل و موفقیت باشد، از بین می برد. قلب انسان ها پیش از آلوده شدن به گناه، نورانی و سفید است و همچون آینه ای صاف و صیقل شده می باشد؛ لذا انوار الهی را جذب می کند. وقتی بر اثر گناه تیرگی بر آن بنشیند، هر چه نور بر آن بتاید، جذب نخواهد شد. امام باقر (ع) می فرمایند:
هیچ بنده مؤمنی نیست مگر اینکه در قلبش نقطه سفید و روزنه های امید وجود دارد؛ پس هرگاه گناهی مرتکب می شود، نقطه سیاهی در قلبش نمودار می گردد. اگر به دنبال گناه توبه کند (طلب عفو و گذشت نماید و گذشته را جبران کند)، آن سیاهی از بین می رود، ولی اگر در گناهان مداومت داشته باشد، آن سیاهی گسترده و زیاد می شود تا جایی که سفیدی قلب را در بر می گیرد. هرگاه سفیدی قلب تحت پوشش سیاهی گناهان قرار گیرد، صاحب چنین قلبی، خبری نصیبش نخواهد شد. (32)
آری آن گاه که دل جایگاه گناه گردد، صاحب آن دل، حال و توان دعا، نماز و انجام اعمال دینی و دستورهای خالق متعال را نخواهد داشت. توفیقات الهی از او گرفته می شود و پرده های عفت و عصمت الهی توسط او پاره می گردد و به اندازه ای جسور می شود که حتی در مقابل چشم انسان ها، بی پروا به گناه مشغول می گردد؛ به راه سعادت و موفقیت پشت می کند و راه شقاوت و هلاکت در پیش می گیرد؛ به لذت های کاذب و خیالی گناه اکتفا می کند و با این استدلال که «فعلاً خوش باش و نقد را فدای نسیه نکن»، از لذت های پایدار و واقعی و شیرین و چشمه های گوارای بهشت و خدمتکاران (غلمان) زیبای آن، خود را محروم و بی نصیب می کند؛ غلام هایی که آن قدر زیبا و جذاب و خوش بو هستند که اگر در دنیا باشند، از بوی خوش آنها، افراد بسیاری مدهوش می شوند. در آخرت به خاطر توسعه ظرفیت روانی افراد، این بی هوشی اتفاق نمی افتد.
شاید در ذهن این سؤال مطرح شود که آیا واقعاً کسانی هستند که نعمت هایی با این عظمت را با خوشی های حرام و دروغین دنیایی از دست بدهند؟ برای پاسخ به این سؤال کافی است با دقت به اطرافمان نگاه کنیم: چه جوانان پاکی که در اثر غفلت، به انواع معصیت ها و ناهنجاری های اخلاقی همچون چشم چرانی، روابط ناشمروع، بی عفتی و مانند آن گرفتار شده اند.
آثار گناه منحصر به جهان آخرت نیست و بسیاری از آثار آن، در همین دنیا گریبان گیر انسان ها می شود. گناه حافظه انسان را دچار ضعف می کند و باعث فراموشی علوم آمیخته شده می گردد. گناه، باعث محروم شدن انسان از رزق و روزی فراوان و حلال می شود. (33)
شاید کسی بگوید: من خیلی ها را می شناسم که گناهان زیادی دارند، ولی وضع مالی آنان بسیار خوب است و خوشبخت هستند. در جواب باید گفت: اولاً شاید توبه کرده باشند؛ ثانیاً ممکن است آن ثروت ظاهری و خوشی ظاهری، باعث هلاکت آنان شود؛ ثالثاً چه بسا ممکن است چند سالی صاحب ثروت و دارایی ظاهری و لذات آن باشند، ولی در آخر کار گرفتار بدبختی و فقر و هزاران گرفتاری دیگر شوند، که برای ما معلوم نیست؛ رابعاً خداوند به بعضی افراد فرصت می دهد تا بلکه توبه کنند و هدایت شوند؛ البته باید توجه داشت در موقع ویژه ای آثار گناه به سرعت بروز می کند و علاوه بر آثار درونی آن، آثار بیرونی نیز ظاهر می گردد.
امام صادق (ع) می فرمایند: «گناه، انسان را از عبادت و تهجد محروم می کند و لذت مناجات از خدا را از او می گیرد؛ تأثیر گناه ، از کارد برنده سریع تر است». (34)
گناهانی هستند که آثارشان بسیار سریع ظاهر می گردد و گرفتاری دنیایی آنها، دامن گیر انسان ها می شود. طبق فرمایش رسول گرامی اسلام، حضرت محمد (ص) سه گناه است که نتیجه اش در دنیا ظاهر می گردد و به آخرت نمی رسد: عاق والدین (عدم رضات والدین)، ظلم به مردم و بدی در مقابل خوبی. (35)

6. پشتکار

استقامت راه موفقیت و خوشبختی است. کسی که استقامت و پشتکار نداشته باشد، روی موفقیت را نخواهد دید. (36) (سیدرضا صدر)

 

رهایی خواهی از سیلاب اندوه
قدم بر جای باید بود چون کوه

گر از هر باد چون بیدی بلرزی
اگر کوهی شوی، کاهی نیرزی
(نظامی)

زندگی همانند میدان کارزار است؛ در صحنه حیات و زندگی، یکی پیروز می شود و جلو می رود و دیگری شکست می خورد؛ اولی غرق در سرور و شادی و دومی دردمند و غمگین است.
بدون تردید در فراز و نشیب زندگی، عده ای فاتح و پیروز می شوند و به هدف هایی که دارند، دست می یابند؛ این عده کسانی هستند که اگر زمین بخورند و گرفتار مشکلات شوند، به جای یأس و ناامید دوباره به پا خاسته، به راه خود ادامه می دهند. شکست و مشکلات نه تنها در اراده آنان صدمه ای وارد نمی کند، بلکه عزم و اراده آنان را استوارتر می کند. اینان بر اثر همین روحیه شکست ناپذیری و خالی نکردن میدان، هر مانعی را از سر راه بر می دارند و سرانجام به اهداف عالی خود می رسند.
ادیسون می نویسد: « من به هیچ وجه اجازه نمی دهم تحت هیچ نوع شرایطی مأیوس گردم. سه چیز لازم برای رسیدن به یک هدف باارزش، عبارت است از کار، استقامت و عقل سلیم». (37)
در برابر و نقطه مقابل این گونه افراد، گروه دیگری وجود دارند که دایماً دچار تردید و یأس هستند و با یک سختی و شکست، همه موجودیت خود را از دست می دهند و خود را به امواج گرفتاری می سپارند تا به هر کجا که خواست، ببرد. علل این شکست و ناامیدی ها و عقب گردها، همه به فقدان روحیه پایداری و پشتکار باز می گردد.
عده زیادی می پندارند سعادت و خوشبختی، کیمیایی است که بیرون از وجود آنان قرار دارد و اگر ستاره بخت و اقبال در آسمان زندگی کسی بدرخشد، او به سعادت خواهد رسید. این گونه افراد باور ندارند سعادت زاییده خود انسان است و انسان ها می توانند با ایمان، تلاش و پشتکار، آینده خود را بسازند. خوشبخت ترین افراد کسانی اند که به عمق وجودی خود بهتر پی برده، عملاً عالی ترین بهره ها را از ذخایر وجودی خود می برند؛ البته روشن است که ذخایر وجودی افراد متفاوت است و هر فردی استعداد و توانمندی ویژه ای دارد که با دیگری متفاوت است و همچنین هر فردی در محیط اجتماعی خاص و خانواده خاصی زندگی می کند؛ اینها چندان مهم نیست، بلکه مهم و قابل توجه آن است که هر کسی در هر شرایطی، از استعداد و توانمندی خود استفاده کند و در همان محدوده وجودی خودش، تلاش کند و زندگی خود را بسازد.
طبیعی است که برایند و خروجی همه افراد، یکی نخواهد بود؛ چون امکانات و توانمندی افراد تفاوت می کند؛ مثلاً فردی که در خانواده ای پولدار زندگی می کند، با فردی که در خانواده ای فقیر زندگی می کند، تفاوت آشکاری دارد، ولی همان فرد فقیر با تلاش و کوشش می تواند برای خودش زندگی ای قابل قبول بسازد و از آن زندگی لذت ببرد و رضایت خاطر داشته باشد. ممکن است کسی با داشتن رایانه ای احساس رضایت و آرامش کند و فردی با داشت اتومبیل مدل بالا نیز احساس راحتی نکند. گرچه در ظاهر انسان تصور می کند افراد ثروتمند لذت بیشتری از زندگی می برند، ولی گاهی واقعیت غیر از آن است.
وقتی به سراغ دستورها و آموزه های دینی می رویم و در گفته های معصومان (ع) دقت می کنیم، با گستره عظیمی از آموزه ها مواجه می شویم که موفقیت، تکامل و لذت را در گرو تلاش، پشتکار و پایداری می دانند.
تعدادی از این آموزه ها را که یا از طرف خداوند نازل شده و یا از طریق انسانی معصوم و دانا به تمام علوم عالم، رسیده است، مرور می کنیم: خداوند متعال در قرآن کریم می فرمایند: « انسان در سایه تلاش و کوشش می تواند به خواسته های خود برسد». (38)
علی (ع) در جنگ جمل، خطاب به فرزندش محمد حنفیه فرمودند: « اگر کوه ها از جای خود حرکت کنند، تو از جای خود تکان مخور»، (39) یعنی در راه هدف استقامت و پایداری داشته باش و بدان در سایه پشتکار و تحمل دشواری ها، می توان به قله های افتخار و پیروزی رسید. حضرت در جایی دیگر در این باره می فرمایند: « با تحمل دشواری ها و رنج های سخت، آدمی به آسایش همیشگی و پایه های بلند زندگی نایل خواهد شد». (40)
نتیجه جدیت و تلاش و استمرار در کارها، پیروزی و موفقیت است و امکانات زیاد، نقش چندانی در موفقیت ندارد؛ اگر چه سهمی در آن دارد. انسان مؤمن و مسلمان در پرتو آموزه های دینی برای رسیدن به قله های بالندگی و به دست آوردن نعمت های دنیوی و کسب کمالات اخلاقی و اخروی، استقامت بسیاری از خود نشان می دهد و از ناملایمات، زخم زبان ها، بی مهری اطرافیان و دشواری ها نمی هراسد و به راهی که ایمان دارد، ادامه می دهد. حضرت علی (ع) در این باره می فرمایند: « روح مؤمن و اراده او، از سنگ خارا شکست ناپذیرتر است». (41) ایشان همچنین در مقایسه ای زیبا، مردمی را که در کانون دشواری و پایداری و پشتکار پرورش یافته اند، به درختان تنومند کوهستانی و افراد تن پرور و راحت طلب و سست اراده را به درختان باغستان که معمولاً سست و ضعیف هستند، تشبیه می کنند و می فرمایند: «آگاه باشید که درختان بیابانی، چون به سختی و کم آبی خو گرفته اند، چوب هایشان سخت تر و شعله آتش آنها شدیدتر و سوزنده تر است و دیرتر به خاموشی می گرایند، ولی درختان بوستانی، پوستشان نازک تر و چوب هایشان سست تر است و زودتر درهم شکسته می شوند». (42)
پروردگار متعال در کتابش قرآن، در آیه سی سوره فصلت می فرمایند: «کسانی که گفتند پروردگار ما خداوند یگانه است و تسلیم فرمان او شدند و در این راه استقامت و پایداری ورزیدند، فرشتگاه الهی بر آنان نازل می شود [و می گویند] نترسید و غمگین نباشید که وعده بهشت را به شما بشارت می دهیم».

پی‌نوشت‌ها:

1. الیاس نیکزاد، سر مرتبط، ص 14 .
2. یا أَیهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ؛ « ای مردم! پروردگار خود را پرستش کنید؛ آن کسی را که شما و کسانی که پیش از شما بودند، آفرید؛ تا پرهیزگار شوید»(بقرة،21).
3. وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ « پرهیزگار باشید تا رستگار شوید»(آل عمران،130).
4. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 74، باب 4، ص 78، ح 2.
5. اعراف (7)، 40.
6. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 74، باب 4، ص 78، ح 3 .
7. محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج2، باب ذکر الله عزوجل، ص 500، ح 3 .
8. جمعه (62)، 10.
9. روح الله خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 86 .
10. Alexis Carrel.
11. علی احمد پناهی، آرامش در پرتو نیایش، ص 161 .
12. دار بالبلاء محوفه و بالغدر معروفه لا تدوم احوالها و لا یسلم نزالها (نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، خطبه 226، ص 26).
13. رعد (13)، 28 .
14. اقم الصلاه لذکری (طه، 14).
15. وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکًا (طه، 124).
16. ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج2، ص 335 .
17. حسن بن محمد دیلمی، ارشاد القلوب، ج1، ص 214 .
18. اعراف (7)، 179 .
19. ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ص 346 .
20. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 80، باب 6، ص 20، ح 34 .
21. همان.
22. همان، ج74، ص 77، ح 3 .
23. امام سجاد (ع): ورؤیتک حاجتی و جوارک طلبتی و قربک غایه سؤلی و فی مناجاتک أنسی و راحتی و عندک دواء علتی و شفاه غلتی و برد لوعنی و کشف کربتی فکن أنیسی فی وحشتی و مقیل عثرتی و غافر زلتی و قابل توبتی و مجیب دعوتی و ولی عصمتی و مغنی فاقتی و لا تقطعنی عنک و لا تبعدنی منک یا نعیمی و جنتی و یا دنیایی و آخرتی (شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، مناجات خمس عشر، مناجات هشتم).
24. الکسیس کارل، نیایش، ترجمه علی شریعتی، ج8، ص 31-32 .
25. مهدی پروا، روان شناسی یکتاپرستی، ص 78 .
26. همان، ص 86 .
27. Dale Carnegie.
28. دیل کارنگی، ایین زندگی، ترجمه ریحانه سیف، ص 203 .
29. نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، خطبه 225 .
30. علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ج 11، ص 17006، دیل واژه «نگاه».
31. امام صادق (ع): القلب حرم الله فلا تسکن حرم اله غیر الله (محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 67، باب 43، ص 25، ح 27).
32. امام باقر (ع): ما من عبد الا و فی قلبه نکته بیضاء، فاذا أذنب ذنباً خرج فی النکه نکته سوداء، فان تاب ذهب ذلک السواد و إن تمادی فی الذنوب زاد ذلک السواد حتی یغطی البیاض فاذا تغطی البیاض لم یرجع صاحبه الی خیر ابداً (محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج2، ص 273، ح 20).
33. قال رسول الله (ص): ان العبد لیذنب الذنب فینسی به العلم الذی کان قد علمه و ان العبد لیذنب الذنب فیمنع به من فیام الیل، و ان العبد لیذنب الذنب فیحرم به الرزق؛ « هرگاه بنده ای گناه کند، آن گناه باعث فراموشی علمی که قبلاً آموخته شده می شود، توفیق نماز شب از او گرفته می شود و روزی و رزق حلال او کم می شود» (محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 70، باب 138، ص 377، ح 14).
34. امام صادق (ع): ان الرجل بذنب الذنب فیحرم صلوه الیل و ان العمل السیی اسرع فی صاحبه من السکین فی اللحم (محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج2، ص 278، ذیل ماده «ذنب»).
35. قال رسول الله (ص): ثلاثه من الذنوب تعجل عقوبتها و لا تؤخر الی الآخره: عقوق الوالدین، و البغی علی الناس و کفر الاحسان (محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 70، باب 138، ص 373، ح 7).
36. غلامحسین ذوالفقاری، رهنمون، ص 64 .
37. همان، ص 71 .
38. وَأَنْ لَیسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى(نجم،39).
39. نزول الجبال و لا تزل (نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، ص 15، خطبه 11).
40. بالتعب الشدید تدرک الدرجات الرفیعه و الراحه الدائمه (عبدالواحد آمدی، غرر الحکم و دررالکلم، ج1، ص 298، ج 168).
41. المومن نفسه اصلب من الصلد (محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 64، باب 14، ص 371، ح 70).
42. الا و ان الشجره البریه اصلب عوداً و الرواتع الخضره ارق جلوداً و لنابتات العدیه اقوی وقوداً و ابطا حموداً (نهج البلاغه، نامه 45).

 

منبع: پناهی، علی احمد، داوود، حسینی؛ (1389)، با دخترم (ویژه والدین و مربیان دختران نوجوان)، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، (1389).